تسهیلگری میان روسای شاکی و کارمندان غرغرو

ما تسهیلگرها خیلی وقتها کارمان به رئیس شرکتها و ادارهها میافتد شاید هم کار آنها به ما میافتد نمیدانم، زیاد هم مهم نیست.
خیلی وقتها رئیسها از شدت غرولندها و بدگوئی کارمندان به تنگ میآیند، از کارایی شرکت راضی نیستند و از ناسازگاری کارمندها باهم ناراحتاند و گاهی میگویند که محیط کارشان شبیه به جهنمی است که هشت ساعت در روز آن را تحمل میکنند و دقیقهشماری میکنند تا تمام شود
اینطرف ماجرا هم همین است. کارمندان از رئیس بدگویی میکنند، از اینکه تلاشهایشان برایش بیاهمیت است شاکی هستند، از رفتار همکاران به تنگ آمدهاند و محل کاری که روزی آرزوی آن را داشتند که کاری پیدا کنند حالا به زندانی تبدیلشده که هشت ساعت در روز در آن زندانی و مجبور به تحملش هستند.
خوبیاش این است که تسهیلگرها بیطرف هستند. نمینشینند بغلدست رئیس و هرچه گفت را تائید کنند و راهکار بدهند، از آنطرف هم بغلدست کارمندها نمینشینند تا غرغرها را تائید کنند. “تائید یا عدم تائید دیگران” در کارشان نیست. اصلاً وظیفهشان این است که بیطرف باقی بمانند و کمک کنند که “گفتگو” میان دو طرف شکل بگیرد. جلسهای بر پا میشود و تلاش میکنند تا دو طرف حرف بزنند و به جمعبندی برسند. اماااااا
خیلی از تسهیلگرها را دیدهام که فکر میکنند همینکه جلسهای برپا شود و راهکارها ارائه شود، کافی است و کیفشان را برمیدارند و میروند خانهشان. البته قبلش چک دستمزدشان را میگیرند.
ولی در تمام تسهیلگرانی که من مربی آنها بودهام هر گز چنین منشی را تائید نکردهام بلکه من فکر میکنم این جلسه گفتگو و پیدا کردن راهحلها تنها مقدمات راه یک تسهیلگر است. تسهیلگر باید همراه بماند تا زمانی که گروه احساس کند واقعاً تأثیری اتفاق افتاده و به جلسات تسهیلگری یک جلسهای اعتقادی ندارم.
عمیقاً آرزو میکنم روزی تسهیلگران ایران، به بالاترین سطح کیفیت کاری خودشان دست پیدا کنند.
دیدگاهتان را بنویسید